میرم تو.دو ساعتی دیر رسیدم.
سلام-علیک.
میگن چرا دیر اومدی. میگم کار داشتم. میرم تو اتاق لباسامُ عوض کنم. تو آینه نگا میکنم به خودم. موهام نامرتبه. دارم از لاغری لِه میشم. چشام داره از کاسه در میاد. زیر چِشَم سیاهه. جوشای عصبی صورتمُ پر کرده. بِروی خودم نمیارم. یه برقِ لبِ بی خاصیت میزنم. میرم تو سالن.
اَه لعنتی. تو فکرت نیستم. اما دلم غم داره. رفتی روی اعصابم. وقتی اومدی، همه چی بهم ریخته بود. اما اون گهی که توش بودم ثبات پیدا کرده بود. اومدی همِش زدی. حالا بوی گندِ گه همه جا توی زندگیم پخش شده!
میرم تو آشپزخونه." منم مشروب میخام. کم لطفن" اون گهُ سر میکشم. به سلامتی تُع! توی عوضی؟ نه به سلامتیِ هیچی . میزنم بالا.
میشینم یه گوشه. جات خالیه. جات خالیه لامصب. اه. تو فکرت نیستم . دوست ندارم . دلم تنگ نشده. اما جات خالیه. همه جا. همه جا جات خالیه.
میرم وسط. دس خودم نیس. حرکات عجیب غریب. انرژی مضاعف. چپ و راس میشم. دسامُ مشت میکنم، تو هوا میچرخونم. سرمُ با حرارت اینور و اونور میچرخونم. تو نیسی . نیسی که با من بیای وسط. دسمُ بزارم دور گردنت.. تو چشت نگا کنم بخونم "یواش یواش تو قلبمممم خونه کردی. یواش یواش منُ دیوونه کردـــــــــــــــــی... " به خودم میگم " نه نه بش فک نکن. اگه بودم نمیومد. باهات نمیومد.اگه میومدم بات نمیرقصید. نه عمرا نمیرقصید. این پسره که دارم باش میرقصم اصن اسمش چیه؟ ای تو روحت! این کیه؟ تو کجایی؟"
کم کم ترو یادم میره. میچرخم. میپرم. میگه " مشروب میخای؟هستا" میگم "آره" میرم آشپزخونه
آخر شبِ. وقتی ابی خوندنِ. یاد تو می افتم. لعنتی. لامصب. گه. اصن اه. تو کجایی که من تو چشت نگا کنم بگم " دوست دارممم سببددددد سبددددددد " این کیه که دارم تو چشش نگاه میکنم؟ دس کیه تو دستم؟ دسمُ میکشم بیرون
تا کِی دنبال تو بگردم؟
No comments:
Post a Comment