Thursday, September 9, 2010

به به
عجب تفرقه‌ای افتاد!
حالا یکی بره حکومت کنه
من که مردش نیسم

 چرا فک می‌کرد برا خوشبخت بودنش من باید نباشم؟

Tuesday, September 7, 2010

مجبور نبودی
آخرش انقد گند بزنی
که
حالا که بعد هفته‌ها یادت افتادم
‌یه خاطره‌ی خوبم ازت به ذهنم نیاد
مجبور نبودی

ببخشید سوال پیش اومد

شما امشب تو بغل کی خوابیدین؟
این آدما
اصاب دارنا
دل خوش دارن
بیکارن
جدی بیکارن
واس خودشون ول می‌چرخن
بهتره ما جدیشون نگیریم
ما کار داریم
ما زندگی داریم
بعله

دیگه اینم پز دادن داره؟

نه حسرت عشقی از گذشته مونده تو دلم
نه کسی هس که تو حال برینه تو حالم
نه منتظر کسی هسم برای آیندم
خوبه همه‌چی آقا جان
شمام فخر فروشی نکن با اون دوس پسر تو بغل هر کی خوابت
من خوشم به خدا
بدجور
خوشم
در فقر عزت نفس زندگی کردن هم سخته‌ها